معنی اشکان اشتیاق
بیوگرافی
اشکان اشتیاق (متولد۶ تیر ۱۳۶۳ تهران) بازیگر تلویزیون و سینما اهل ایران است. او بازیگری را در سنین نوجوانی با بازی در مجموعههای تلویزیونی آغاز کرد. او با مجموعهٔ دنیای شیرین جلوی دوربین رفت و با سریال نود شبی مهران غفوریان به شهرت رسید؛ و با فیلم «چپ دست» به کارگردانی آرش معیریان نخستین تجربه خود را آموخت.اشتیاق در رشته گرافیک در دانشگاه آزاد تهران شمال تحصیل کردهاست.اشتیاق تقریباً در تمامی آثار تلویزیونی شاهد احمدلو حضور داشتهاست. او در تله فیلمهایی نظیر گنج خانه سفید، بلور باران، پسرها سرباز به دنیا نمیآیند و ما خونه نیستیم با احمدلو همکاری کردهاست. فیلم های تلویزیونی اشتیاق عبارتند از: زوج یا فرد، پنچری، پرستاران، همسایهها، قرعه، دردسرهای عظیم۲، رخنه، یاور، بزن بریم آبادان، دردسرهای عظیم، آقای مدیر، نقطه سر خط، خانه اجارهای (سری دوم)، سه دونگ- سه دونگ، سه در چهار، خاتون، زیر آسمان شهر - سری اول، دوستانه، کیف انگلیسی، دنیای شیرین، سیب خنده، شیرین جاهد، پسرها سرباز به دنیا نمیآیند، بلور باران، توهم، تا حضور، همنفس، گنج خانه سفید، چشم خدا، میش، ماخونه نیستیم. هنرنمایی در شبکه نمایش خانگی: سالهای دور از خانه و بازی در فیلم سینمایی: یکی برای همه، چپ دست.
اشکان اشتیاق متولد ۶ تیر ۱۳۶۱ در تهران، بازیگر است. او فارغ التحصیل لیسانس رشته گرافیک از دانشگاه آزاد تهران شمال است. چهره جوان وی برای بیشتر دهه شصتی ها نوستالژی است، بازیگری در سیب خنده و دنیای شیرین و زیر آسمان شهر گویای این موضوع است. اشکان اشتیاق اولین سکانس را در سریال همسران سال ۱۳۷۳ بازی کرد، مجموعه دنیای شیرین و سیب خنده ازجمله کارهای او در ابتدای ورودش به عرصه بازیگری بود، اما بازی در سریال پر بیننده زیر آسمان شهر در سال ۱۳۸۰ وی را به شهرت رساند و با فیلم چپ دست در سال ۱۳۸۴ تجربه اولین کار سینمایی خود را آموخت. سریال های تلویزیونی: سیب خنده، دنیای شیرین، کیف انگلیسی، زیر آسمان شهر (سری اول)، سه در چهار، سه دونگ- سه دونگ، خانه اجاره ای (سری دوم)، نقطه سر خط، دردسرهای عظیم، رخنه محرم، دردسرهای عظیم ۲، قرعه، همسایه ها، پرستاران، پنچری، زوج یا فرد. فیلم های تلویزیونی: پسرها سرباز به دنیا نمیآیند، بلور باران، توهم، تا حضور، هم نفس، گنج خانه سفید، بزن بریم آبادان، چشم خدا، یاور، میش، ماخونه نیستیم، آقای مدیر و فیلم های سینمایی: سرخابی، یکی برای همه، دلداده، چپ دست.
حل جدول
لغت نامه دهخدا
اشکان. [اِ] (معرب، اِ) (از کلمه ٔ اسپانیولی اِسکانو) ج، اشاکن. نیمکت پشتی دار برای سه یا چهار تن بقولی. ج، اشاکین.
اشکان. [اَ] (اِخ) یا اشغان یا اشقان بزرگ. برحسب روایات شرقیان، نیای سلسله ٔ اشکانیان بود. مرحوم پیرنیا آرد: گفته میشود که اشکان پسر دارای اکبر است و نیز گویند که پسر اشکان بن کی ارش بن کیقباد میباشد. غیر این را هم گفته اند. (از ایران باستان ج 3 ص 2557). و رجوع به همان کتاب ج 3 ص 2548 و فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 17 و مجمل التواریخ و القصص ص 32 و 59 و قاموس الاعلام ج 2 ص 983 شود.
اشتیاق
اشتیاق. [اِ] (ع مص) آرزومند چیزی شدن. یقال: اشتاقه و اشتاق الیه. (منتهی الارب). آرزو. آرزومندی. میل. شوق. رغبت بسیار. بویه. شیفتگی. دلبستگی به کسی:
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود.
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 144)
نام های ایرانی
پسرانه، منسوب به اشک
فرهنگ واژههای فارسی سره
شور، آرزومندی
فارسی به عربی
جوع، حراره، حماس، سوق، شهیه، عطش، قلق
فرهنگ فارسی آزاد
اِشْتِیاق، مشوق داشتن، آرزومندشدن، آرزومندی، شوق،
فرهنگ معین
(مص ل.) شوق داشتن، میل داشتن، (اِمص.) آرزومندی، جمع شوق. [خوانش: (اِ) [ع.]]
فرهنگ عمید
شوق داشتن، آرزومند چیزی شدن، آرزومندی،
مترادف و متضاد زبان فارسی
آرزومندی، تعشق، رغبت، شوق، عطش، علاقه، میل، وجد، هوس
معادل ابجد
1184